دشمنان برادر: اسرائیل و پادشاهیهای خلیج فارس
کلایو جونز، یوئل گوزانسکی /
امیررضا مقومی، مصطفی محمدجانی
دکتر یوئل گوزانسکی پژوهشگر ارشد موسسه مطالعات امنیت ملی در دانشگاه تلآویو است که قبلاً مسئول مسائل راهبردی در شورای امنیت ملی در دفتر نخست وزیر رژیم صهیونیستی بود. پروفسور کلایو جونز هم استاد امنیت منطقه ای خاورمیانه در دانشگاه دورهام است. تمرکز کتاب بر چگونگی درک بهتر روابط رژیم صهیونیسیتی و پادشاهی های خلیج فارس است. به اعتقاد نویسندگان، شواهد تجربی زیادی برای نشان دادن تنوع غنی روابط دوجانبه رژیم صهیونیستی با جهان عرب به طور عام و با پادشاهی های خلیج فارس به طور خاص وجود دارد که بسیاری از آنها اکنون به ندرت مخفی مانده اند. به اعتقاد ایشان، ناگزیر هر مطالعه ای که به روابط رژیم صهیونیستی با پادشاهی های خلیج فارس می پردازد، با چالش معرفت شناختی مواجه میشود. با این حال، گزارش های خبری، مقالات سیاسی، نشست های اندیشکده ها و روایت هایی از منابع معتبر وجود دارد که قادر به رفع بسیاری از حجاب های رمزآلود در روابط میان رژیم صهیونیستی و پادشاهیهای خلیج فارس است و در این کتاب از چنین منابعی استفاده شده است. در رویکرد نویسندگان، فهم روابط رژیم صهیونیستی با بسیاری از کشورهای خلیج فارس نه به عنوان یک اتحاد رسمی، بلکه به عنوان تجلی یک رژیم امنیتی ضمنی یا غیررسمی در نظر گرفته می شود که این رژیم امنیتی ضمنی، ضمن اینکه اجازه می دهد که سیر تکامل روابط میان طرفین مورد بررسی قرار گیرد، همچنین ما را متوجه این مسئله می کند که روابط میان رژیم صهیونیستی و دولت های حاشیه خلیج فارس روندی مستقیم و خطی را طی نکرده و بر اساس ارزش های هنجاری مشترک بنا نشده است.
به اعتقاد نویسندگان، روابط رژیم صهیونیستی با جهان عرب به بهترین شکل به عنوان یک رژیم امنیتی لسه فر[1] قابل تعریف است: به طوری که نظم از طریق توزیع قدرت نظامی و ظهور رابطه بازدارنده غیرمتمرکز حفظ می شود. این نظم به این دلیل موثر واقع شد که قوی ترین بازیگر- در این مورد رژیم صهیونیستی- توانست به عنوان قدرت خواهان وضع موجود، موقعیت بازدارنده موثرتری را حفظ کند.
کتاب در یک بخش دیباچه، پنج فصل و بخش جمع بندی توسط نگارندگان تنظیم شده است. فصل اول، مروری کوتاه بر تاریخ تلخ روابط رژیم صهیونیستی با پادشاهی های خلیج فارس می باشد و به این نکته اشاره می کند که چگونه مسائل فلسطین، ایران و روابط گسترده تری که همه بازیگران با واشنگتن از آن برخوردار بوده اند، بر الگوهای روابط در چندین دهه تاثیرگذار بوده است. فصل دوم به تجزیه و تحلیل در خصوص چگونگی توسعه روابط رژیم صهیونیستی (حتی در سطح پایین) با کشورهای کوچک خلیج فارس(قطر، عمان، بحرین و امارات متحده عربی) پس از امضای توافق نامه اسلو در سال 1993 اشاره دارد. در اینجا نشان داده می شود که چگونه مسیر این روابط از یک سو، مربوط به نگرانی فزاینده طرفین نسبت به افزایش نفوذ منطقه ای ایران، و از سوی دیگر، نیاز به نشان دادن وفاداری مداوم به آرمان فلسطین است.
فصل سوم به بررسی روابط رژیم صهیونیستی با مهم ترین پادشاهی خلیج فارس یعنی عربستان سعودی اختصاص یافته است. این فصل به بررسی این موضوع می پردازد که چگونه در طول زمان چنین پیوندهایی از طریق آنچه می توان آن را مشارکت آکادمیک یا تعامل حرفه ای نامید، مشروعیت یافته است. فصل چهارم، واقعیت همکاری دیپلماتیک بین همه بازیگران درگیر را بررسی می کند. در این فصل هم به توافق نامه برجام می پردازد و هم نگرانی مستمر رژیم صهیونیستی در خصوص جاه طلبی های هسته ای امارات و عربستان سعودی را مورد بررسی قرار می دهد. این امر نشان دهنده تضاد ناشی از ساختار رژیم امنیتی ضمنی است: به طوری که از یک سو، رژیم صهیونیستی و پادشاهی های خلیج فارس به همکاری با یکدیگر بر سر مخالفت با برجام تمایل دارند و از سوی دیگر، به همان اندازه بر سر جاه طلبی های هسته ای منطقه ای که ممکن است پس از خروج ترامپ از برجام تشدید شود، اختلاف نظر دارند. فصل پنجم، به بررسی تاثیر جنگ سوریه بر روابط رژیم صهیونیستی با پادشاهی های خلیج فارس می پردازد. این فصل زمینه های اصلی را که در آن منافع بازیگران همسو می شود، را برجسته می کند؛ اما همچنان بررسی می کند که منافع هر دولتی مشخص می کند که رژیم صهیونیستی تا چه حد مایل است تا برتری نظامی مسلم خود را فراتر از مهار حزب الله و حامی ایرانی اش، اعمال کند. بخش پایانی کتاب به جمع بندی روابط رژیم صهیونیستی با پادشاهی های خلیج فارس اختصاص دارد.
[1] . Laissez- fair security regime