قدرت و سیاست بین الملل
فرهاد قاسمی
با توجه به رخ نمایی واقعیتی بنیادین در زندگی انسان ها مبنی بر کوشش ایشان در زمینه کنترل دیگری آن هم به منظور مانایی افراد و گروه ها در رسیدن به کامیابی و همچنین بروز جنگ و ستیزشهای فراوان در این مسیر، کتاب قدرت و سیاست بین الملل سوالاتی را مطرح می کند مبنی بر اینکه چگونه روابط میان افراد را می توان ساماندهی کرد که ضامن مانایی آنها باشد؟ و قانون بنیادین استاندارد بر روابط میان گروه ها چیست؟ در این راستا، با شکل گیری آرایه های نوینی از زندگی اجتماعی در چارچوب دولت-شهرها، دولت-کشورها و نظام بین المللی وستفالیایی، نظمیشکل می گیرد که همچون سازهای بنیادین، رفتار کشورها درون آن ساماندهی می شود. البته در این فرایند، از یک سو، کشورها درگیر جنگ های سهمگینی شدند که مانایی برخی از آنها را با بیمناکی روبه رو کرد و از سوی دیگر، کشورها برای کنترل یکدیگر دست به دامن سیستم های گوناگون شدند که در این میان، دو سازوکار قانون و قدرت در چارچوب سازوکارهای هماورد شکل دهنده به نظم دلخواه، خودنمایی می کند. البته آرمان گرایی هم به عنوان یک شاخه بنیادی هماورد برای رسیدن به چنین سامانی، نتوانست در بازگفت روابط بین الملل کامیاب باشد و ناکارآمدی آن در نمودارسازی سیستم کنترل نظم و شکست آن در جامعه ملل و رخداد جنگ جهانی دوم نیز تیر پایانبخشی بر آن بود. البته سیستم بین الملل و یافتن خرد بنیادین آن، پرسمان کشمکش نظری بزرگ در روابط بین الملل بوده است و سیستم بین الملل همچون سیستمی آنارشی پنداشته شد که در آن اقتدار کانونی یا سیستم کنترل کننده رسمی وجود ندارد و لذا قدرت و پویش قدرت جایگزین چنین سیستم کنترلی خواهد شد. در این خصوص، برخی از اندیشمندان روابط بین الملل بر یافتن قانون قدرت پافشاری داشته و الگوهای اکتشافی و توصیفی از این پدیده را در دستورکار پژوهشی خود قرار دادند و برخی، الگوهای تبیینی از قدرت را در دستورکار قرار داده و هدف خود را یافتن و بازگفت سازوکارهای علی قدرت-پایه در سیاست بین الملل بازشناسی کرده اند. نویسنده با اشاره به اینکه پهنه علمی روابط بین الملل به ویژه در ایران عقب ماندگی فراوانی دارد و واکاوی ادبیات روابط بین الملل ایرانی گویای این واقعیت است که هنوز روابط بین الملل همچون یک علم شکل نگرفته است، لذا از این جهت، با نگاه به ناکارآمدی روابط بین الملل ایرانی، هدف کتاب را نمایاندن دستگاه واکاوی نوینی می داند که بر پایه نگرش سیستمی و پویش قدرت شکل گرفته است. نگارنده معتقد است، اگرچه قدرت از جمله قوانین بنیادین و الگوریتم بنیادین سیستم بین الملل است که در ادبیات روابط بین الملل در درس قدرت و سیاست بین الملل آموزش داده می شود، اما به نظر می رسد که در این گستره، بیشتر پافشاری بر پنداره قدرت و دگرگونی آن در درازای زمان است و این در حالی است که کارکردهای پویش قدرت ارزشمندی فراوانی دارد که نادیده گرفته شده است.
کتاب در 8 فصل ساماندهی شده است. در فصل نخست، پویش قدرت و سیاست بین الملل واکاوی شده است. در فصل دوم، به یکی از برجسته ترین و کشمکش آمیزترین گفت و گوها در سیاست بین الملل، یعنی الگوی نظم برآمده از پویش قدرت پرداخته می شود. در فصل سوم، یکی از پرسمان های نوین در دستگاه واکاوی روابط بین الملل، یعنی قدرت شبکه ای و ثبات راهبردی در سیاست بین الملل واکاوی می شود. در فصل چهارم، جستار بحران و پویش قدرت در سیستم های بین المللی پیچیده و آشوبی مورد توجه قرار می گیرد. در فصل پنجم، یکی دیگر از بخش های پویش قدرت، یعنی چگالی آن در سیستم بین المللی و پیامدهای آن در حوزه همکاری راهبردی مورد پژوهش قرار می گیرد. فصل ششم، به یکی از بخش های پویش قدرت یعنی مکان گزینی قدرت در سیاست بین الملل توجه کرده است. در این بخش، در جهت گامیبه سوی الگوی نوین نظری، ژئوپلیتیک شبکه ای و بازفراوری قدرت در سیاست بین الملل واکاوی شده است. در فصل هفتم، موضوع پویش قدرت و بازدارندگی به عنوان محور توجه کتاب مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل هشتم، پویش قدرت و دیپلماسی پدافند در سیستم های بین المللی پیچیده – آشوبی و همچنین موضوع گامیبه سوی ارائه نظریه نوین دیپلماسی پدافند شبکه ای، در کانون توجه نویسنده بوده است.