دموکراسی پوتین: ایدئولوژی، افسانه و خشونت
ولادیمیر تیسمانانو، کیت سی لانگدن /
سودابه قیصری
کتاب حاضر دربردارنده 8 فصل است. سنجش نویسندگان در این اثر بر اساس میراث تاریخی؛ تلفیق عقاید مختلف و فرهنگ سیاسی به ویژه روابط بین توده ها و حکومت انجام شده است. نویسندگان کتاب معتقد هستند که روش آنها آشکار می کند که چرا پوتین به تهدیدات خارجی به عنوان روشی برای تامین وحدت داخلی و قدرت حکومت متوسل می شود.
در فصل اول کتاب استدلال می شود که پوتین پیشوایی مزدور و ساده لوح نیست. او رهبر جنبش توده ای ایدئولوژیک است و بنابراین ضروری است که به پوتینیسم به مثابه یک ایدئولوژی نگاه شود. در این فصل بر نیاز به سنجش رفتارهای فرهنگی و رفتار توده ها در روسیه به عنوان اثرات ریشه های پوتینیسم تاکید می شود.
در فصل دوم، ریشه های یوتینیسم حال حاضر از طریق ترتیب زمانی و بحث درباره تاریخ روسیه پیگیری می شود و تاکید می شود که چگونه درک تاریخی روسیه از ابرقدرت و ترس از حمله خارجی به میراثی از استبداد منجر شده که قرن ها دوام آورده است و این گرایش استبدادی به حاکمان، قدرت زیادی اهداء کرده است.
فصل سوم ریشه های پوتینیسم، تجربیات تکوینی و به قدرت رسیدن در متن تاریخ و فرهنگ روس ها را شناسایی می کند. در این جا مطرح می شود که اگرچه در سیاست ناشناخته قرن جدید اطلاعات، پوتینیسم به طرزی استادانه ابتکاری است، اما ابداً غافلگیرکننده نبوده است و پوتین این میراث را به سرمایه تبدیل کرد؛ چراکه وقتی مردم روسیه تحت زمامداری ضعیف دولت هایشان و بیکفایتی یلتسین احساس ناامنی می کردند، پوتین خود را به عنوان چاره ساز با قدرت و مسلط به تصویر کشید.
فصل چهارم، تمرکز را از پوتین به پوتینیسم تغییر می دهد، با شناساندن معنای ایدئولوژی شروع میشود و با قائل شدن شأن ایدئولوژیک برای پوتینیسم ادامه می دهد. در این فصل شرح داده می شود که فلاسفه روس همچون دوگین و مفاهیمی مانند اوراسیاگرایی، پوتینیسم را معنا نمی کنند، اما بذرها و موضوعات حیاتی ای را که پوتینیسم در دیدگاه اساسی خود هموند می کند و جماعت گسترده ای از روس ها آن را می پذیرند را معرفی می کنند.
فصل پنجم، پوتینیسم را طبق پیام های موضوعی که به مردم می رساند و ادعا می کند بر اساس آنها پایه ریزی شده است، تفکیک کرده و روشن می کند که پوتین چگونه طی سالهای ریاست جمهوری اش از طریق برنامه ایدئولوژیک طراحی شده برای عرفی کردن نوستالژی الهامبخش، هم برای تزارها و هم پدرسالارهای شوروی، محبوبیت و قدرت را حفظ کرده است. این بخش، برخی از عناصر هسته ای پوتینیسم به ویژه میهن دوستی افراطی، استثناگرایی روسی، تجدیدنظرطلبی تاریخی، ضد غرب گرایی، استعمارطلبی، نظامی گری، نژادپرستی، خودبرترپنداری، فساد و دزدسالاری را مورد تاکید قرار می دهد.
فصل ششم شرح می دهد که چگونه تلاش های تبلیغاتی کرملین با موفقیت در ذهن شهروندان آن ریشه دوانده و ناسیونالیسم و ایدئولوژی پوتینیسم را به تاثیری روزانه و غیرقابل گریز در زندگی همه شهروندان روسیه تبدیل کرده است.
فصل هفتم، سیاست خارجی پوتین به ویژه در اوکرایین و سوریه را شرح می دهد. این بررسی ها نتیجه می گیرد که پوتین موفق می شود محبوبیت داخلی خود را از طریق استفاده از وضیت های استثنایی که به طور مصنوعی کشور را علیه تهدید خارجی متحد می سازد، حفظ کند؛ به طوری که اینگونه سیاست خارجی به خودی خود هدف نیست، بلکه وسیله ای برای مشروعیت بیشتر محبوبیت داخلی پوتین با منحرف کردن حواس مردم از مصیبت های اقتصاد داخلی و ارائه تصویری مجلل از روسیه ای چنان قدرتمند است که می تواند قوانین بین المللی را بدون مجازات زیرپا بگذارد.
فصل هشتم نتیجه گیری کتاب است در این بخش بیان می شود، هرچند از زمان انتخاب مجدد پوتین در مارس 2018 میلادی، پوتینیسم در رکود به نظر می رسد، اما این زمان سکون و رکود نباید گواهی از نقصان پوتینیسم یا اقتدارگرایی در روسیه تصور شود.