امروز جمعه  ۳۱ فروردين ۱۴۰۳
۱۴۰۱/۰۲/۲۱- ۰۸:۴۴ - مشاهده: ۹۷۱

اقتصاد اتریشی به زبان ساده

کرستوفر جی. کوین، پیتر جی. بوتکه/ محمد جوادی

انتشار کتاب اصول علم اقتصاد از کارل منگر در سال 1871 میلادی را می ­توان نقطه آغاز اقتصاد اتریشی دانست. کارل منگر از اتریش، ویلیام استنلی جوُنز از بریتانیا و لئون والراس از سوئیس را به طور مشترک به عنوان بنیان­ گذاران انقلاب مارژینالیستی در اقتصاد می­ شناسند. انقلاب مارژینالیستی نیز یک پارادایم جدید بود که نظریه ارزش مبتنی بر مطلوبیت نهایی را به جای نظریه ارزش کار نشاند. در واقع، مارژینالیست­ ها معتقد بودند که ارزش هر کالا بر اساس نیروی کار صرف شده برای تولید آن تعیین نمی ­شود، بلکه به این بستگی دارد که افراد، آن کالا را تا چه حد در ارضای اهداف و نیازهای خود سودمند بپندارند. مکتب اتریشی از نقطه آغازش در سال 1871 میلادی تا اوایل دهه 1930 میلادی که مکتب تاریخی آلمان عرصه را به تفکرات بازار آزاد واگذار کرده بود و مباحثات گوناگونی توسط میزس و هایک با سوسیالیست­ ها و کینزین ­ها در جریان بود، امتداد داشت. اما ظهور کینزینیسم و گرایش به سوسیالیسم از اواسط دهه 1930 میلادی باعث شد که مکتب اتریشی به حاشیه رانده شود و این دوره تا سال 1974 میلادی ادامه یافت. اما پس از این سال، مجدداً ما شاهد رونق بازار مکتب اتریشی در ترویج بازارهای رقابتی هستیم.

به اعتقاد مترجم کتاب، در ایران نیز بعد از سال 1974 میلادی توجه اقتصادانان به آموزه ­های مکتب اتریشی جلب شد؛ هرچند که در سال­ های اولیه بعد از انقلاب، دانشکده­ های اقتصادی ایران در تبعیت از جریان اصلی علم اقتصاد به آموزش آموزه­ های کینزی و نئوکلاسیک مشغول بودند، اما بعد از اتمام جنگ در سال 1368 شمسی بار دیگر اقتصاددانان ایرانی فرصت یافتند تا اهمیت استفاده از فرایند بازار در اقتصاد را ترویج کنند، ولی اقتضائات فضای اقتصاد سیاسی مجال و میدان عمل زیادی در اختیار ایشان قرار نداد تا اینکه از حوالی سال 1385 شمسی افرادی نظیر مرحوم دکتر فریدون تفضلی و دکتر موسی غنی­ نژاد همزمان با تشدید گرایش دانشجویان به آموزه­ های مکتب اتریشی، تالیفاتی را در این زمینه منتشر کردند و در دهه بعد، تعداد کتب، مقالات و پایان­ نامه ­ها در این زمینه روبه فزونی گذاشت.

از این رو، این کتاب طی 10 فصل اصول بنادین و اساسی مکتب اتریشی را به زبان ساده و روان بیان می‌کند؛ به طوری که آموزه­های مکتب اتریشی نیز تلاش می­ کند تا دانسته ­های تجربی افراد را به نحوی مرتب کرده و در یک ساختار منسجم سامان دهد تا افراد بتوانند با مشاهده فضای اقتصاد سیاسی و فضای فنی کسب و کار به سادگی گره ­ها و پیچیدگی­ های تحلیل اوضاع اقتصادی را بگشایند. نگارنده معتقد است، مسئله و معمای محوری در اقتصاد این است که بازار چگونه می ­تواند بدون حکمرانی متمرکز و محوری به همکاری­ های اجتماعی و هماهنگی­ های اقتصادی دست یابد که پاسخ این پرسش را می­ توان در آموزه­ های اصلی مکتب اتریشی اقتصاد یافت.  

متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است

امتیاز شما